رشتههای نورونی و تایپ ده انگشتی | وقتی ذهن انسان خودنمایی میکند
ساعت ۹:۵۶ دقیقهی صبح، چهار دقیقه قبل از شروع مسابقات فینال المپیک در پکن، فلیپس پشت سکوی آغاز قرار گرفته بود. هنگامی که نام او را اعلام کردند، تمرینات همشیگی خود قبل از شروع مسابقات را انجام داد و به بالای سکو رفت. با شنیدن سوت آغاز به داخل آب شیرجه زد اما به محض قرار گرفتن در آب متوجه شد که یک جای کار اشکال دارد.
به علت وجود مشکل در عینک فلیپس، آب در آن طوری نفوذ کرده بود که در چرخش دوم، او به هیچ عنوان دید نداشت ولی به مسابقه ادامه داد و با توجه به تمریناتی که از بچگی یاد گرفته بود شروع به شمردن تعداد حرکات باقیمانده کرد. دور آخر رسید، در حرکت بیست و یکم او به طور کامل دیوار را لمس کرد و کار خود را به اتمام رساند. هنگامی که چشمانش را باز کرد و به جدول امتیازات نگاه انداخت، علامت رکورد جهانی را در کنار اسمش دید.
کسب مدال طلای المپیک پکن و شکستن رکورد المپیک با چشمان بسته از عجیبترین اتفاقات المپیک پکن بود. اما فلیپس چطور توانست این کار را انجام دهد؟ چه توانایی در او وجود داشت که به او کمک میکرد از دیگر رقیبهایش بهتر باشد؟ در این مقاله با ما همراه باشید تا با شیوه کارکرد ذهن و کسب مهارتهای فوقالعاده آشنا شویم.
نورون چیست و چگونه شکل میگیرند؟
مغز ما انسانها از یک سری رشتهها و کانالهای نورونی تشکیل شده که با هر بار تکرار یک اتفاق این کانالها قویتر و قویتر و قویتر میشوند. و بعد از یک مدت ما به جایی میرسیم که خود به خود یک سری از کارها را انجام میدهیم، خود به خود یک مدل فکر میکنیم، خود به خود در برخورد با یک شرایط یک واکنش خاص نشان میدهیم. ما اینقدر تکرار میکنیم تا این کانالها قوی شوند و دیگر برای انجام کاری از ما انرژیای نبرند.
تایپ ده انگشتی و رشتههای نورونی
تایپ ده انگشتی، ناخودآگاه و ارتباط با رشتههای نورونی
با تکرار و تمرین هر فکر و عمل رشتههای نورونی مربوط به آن قویتر میشود و در گذر زمان ما میتوانیم یک کانالهای نورونی بسیار قوی تشکیل بدهیم که بدون صرف انرژی زیاد و فکر کردن آن کار و عمل را خود به خود انجام دهد. قوی شدن این رشتههای نورونی یعنی انتقال یک عمل و یا حتی فکر از خودآگاه به ناخودآگاه.
استفاده از رشتههای نورونی برای تایپ ده انگشتی
هدف گذاری: یک قدم جلوتر حرکت کنید!
پس حالا که یادگرفتیم با تکرار تمرینهای تایپ میتوانیم کانالهای نورونی قوی ایجاد کنیم و مهارت خودمان را به ناخودآگاه انتقال دهیم، بهتر نیست که به جای اینکه هدفمان فقط یادگیری تایپ باشد، یادگیری تایپ و رسیدن به سرعت ۱۰۰ کلمه بر دقیقه باشد؟ هدفگذاری کاری است که بیشتر آدمها انجام نمیدهند ولی شما با هدفگذاری یک قدم جلوتر از بقیه حرکت میکنید. شاید من هیچ هدفی به جز یادگیری نداشته باشم و این باعث بشه سرعت من نهایت به ۵۰ کلمه در دقیقه برسد ولی شما با هدف گذاری میتوانید با تلاش درست سرعت خودتان را به دو برابر من یا حتی بیشتر برسانید.
تکرار و تمرین: راه ایجاد عادت و رسیدن به ناخودآگاه
نتیجه انتخاب هدف درست: افزایش سرعت و دقت تایپ