ارگونومی شناختی

کاربردپذیری، ابعادی جدید در طراحی محصول

در گذشته نقش طراحی صنعتی، پشتیبانی از مهندسی و بازاریابی از طریق بهبود فرم و حس یک محصول بوده است. طراحان، سبک، سادگی و زیبایی را در طراحی محصولاتی به کار برده‌اند که در غیر این صورت ممکن بود کاملاً معمولی به نظر برسند. اما تعداد معدودی از شرکت‌های پیشگام – از جمله تامسون الکترونیک (TCE)، اپل و نورث تلکام پارامترهای طراحی را گسترش می‌دهند و مفهومی را که پیش از این در اولویت های آخر قرار داشت، به اولویت اصلی تبدیل کنند: کاربردپذیری محصول.

کاربرد پذیری چیست؟

طراحان جدید، مفهوم کاربرد پذیری را به منظور پوشش ابعاد بیش‌تری از تعامل کاربر با محصول، گسترش داده‌اند. در طراحی سنتی، کاربردپذیری عمدتاً به ارگونومی مربوط می‌شد – یعنی دانش تجسم فرم‌های فیزیکی درمورد چگونگی دستیابی افراد، برداشتن، حمل، نگه‌داشتن، کار کردن و نشستن. اما طراحی کاربر محور فراتر از این تعریف است؛ اینکه جنبه‌های شناختی استفاده و تعامل با یک محصول را شامل شود، یا اینکه چقدر منطقی و طبیعی است که کاربر از یک محصول استفاده می‌کند، و همچنین جنبه‌های عاطفی محصول و اینکه مردم در مورد استفاده از آن چه احساسی دارند. آیا محصول برای کاربر ناامید کننده است، یا او را به استفاده دعوت می‌کند و تجربه‌ای لذت بخش را فراهم می‌کند؟

طراحان کاربر محور سعی می‌کنند آن تعاملات (فضای پویای بین کاربر و محصول) را درک کنند و درک آن‌ها را به شکل یک محصول ترجمه کنند. برای این منظور، آن‌ها تست‌های میدانی را با نمونه‌های اولیه، مدل‌های روانشناختی فرآیندهای شناختی و طیف گسترده‌ای از روش‌های دیگر، از جمله بررسی چگونگی جبران کمبودهای موجود در محصولات انجام می‌دهند.

برخی از شرکت‌هایی که تیم‌های طراحی کاربر محور دارند، شروع به بیان چگونگی گنجاندن این تعریف گسترده‌تر از کاربردپذیری در محصولات خود کرده‌اند. مسلماً کار آسانی نیست. ابعاد جدید با احساسات کاربر آمیخته‌اند، به همین دلیل نمی‌توان در این حالت تعاریف مشخص و دقیقی ارائه کرد (به عنوان مثال، اینکه چگونه از یک خودرو استفاده کنیم). تامسون در نخستین تلاش برای مطرح کردن مفهوم کاربردپذیری اظهار داشت که تمام محصولات باید جذاب باشند، حس کشف را ایجاد کنند و ترس را کاهش دهند. و نورث تلکام کاربردپذیری را به عنوان سادگی، سهولت استفاده و ارزش آشکار کاربر تعریف کرده است.

برای بسیاری از شرکت‌ها، تغییر به طراحی کاربر محور، به گسترش تیم طراحی آنها نیاز دارد تا افراد با سابقه در علوم رایانه، روانشناسی شناختی و طراحی فرمی را در کنار طراحان سنتی صنعتی داشته باشند. بسیاری از شرکت‌ها هم‌چنین مجبور هستند که دوباره در فرآیند طراحی تجدید نظر کنند و آن را مجددا سازماندهی کنند تا اطمینان حاصل شود که اصل کاربردپذیری از ابتدا در این محصول لحاظ شده است. با کم شدن فاصله بین محصولات رقیب از نظر عملکرد و کیفیت، تجربه‌ای که محصول به کاربر ارائه می‌دهد به یک ارزش افزوده برای مشتری تبدیل می‌شود و محصول را در میان رقبا متمایز می‌کند.

 

کاربردپذیری جایگزین عنوان منسوخ شده “کاربرپسندی” در اوایل دهه ۱۹۹۰ شد.

اهداف کاربردپذیری

هدف‌های اصلی در کاربردپذیری عبارتند از:


اثربخشی (Effectiveness):
نشان می‌دهد که یک محصول، چقدر در زمینه مورد استفاده‌اش، مناسب و اثربخش است. خصیصهٔ کارآمدی، به توانایی محصول در برآورده‌کردن نیازهای کاربر اشاره می‌کند.

کارآیی (Efficiency): نشان می‌دهد که یک محصول، چقدر به کاربران کمک می‌کند تا عملیات (Task) مورد نظرشان را به انجام برسانند. خصیصهٔ کارآیی، به کیفیت عملکرد محصول در زمان استفاده، و قابلیت‌های آن برای افزایش بهره‌وری اشاره می‌کند.

ایمنی (Safety): نشان می‌دهد که یک محصول، چگونه از کاربران در مقابل شرایط خطرناک و وضعیت‌های ناخواسته، محافظت می‌کند. یک محصول خوب، باید از کاربر در برابر عوامل خارجی خطرناک (مثل تشعشع)، یا انجام اعمال ناخواسته به طور اتفاقی، محافظت کرده و در صورت امکان، به قابلیت‌های واگرد (Undo)، و ترمیم (Recovery) و احیا (Restore) نیز مجهز باشد.

امکانات (Utility): نشان می‌دهد که یک محصول، چه قابلیت‌های عملیاتی مناسبی را فراهم می‌کند تا کاربران بتوانند آنچه را که می‌خواهند، انجام دهند، یا به آنچه که نیاز دارند، دست پیدا کنند. یک محصول خوب، باید امکانات متنوعی را برای ساده‌کردن و تسریع انجام عملیات‌ها – به روشی که کاربر می‌پسندد – فراهم کند. مثلاً برخی نرم‌افزارها به میان‌برهایی مجهز هستند که انجام یک عملیات طولانی را ساده‌تر می‌کنند.

آموزش‌پذیری (Learnability): نشان می‌دهد که آموختن نحوه استفاده از سیستم، چقدر آسان است.

یادآوردپذیری (Memorability): نشان می‌دهد که به خاطرآوردن نحوه استفاده از یک محصول، چقدر آسان است؛
معمولاً هدف‌های کاربردپذیری در قالب پرسش مطرح می‌شوند تا جنبه‌های مختلف یک محصول، مورد ارزیابی قرار بگیرد. برای نمونه، پرسش «چه مدت طول می‌کشد تا کاربر، نحوه استفاده از قابلیت‌های اولیه این مرورگر وب را یاد بگیرد؟» هدف «آموزش‌پذیری» را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

تست کاربردپذیری

برای سنجش میزان کاربردپذیری یک محصول یا سرویس، از آزمون‌های کاربردپذیری استفاده می‌کنند که با متدهای مختلفی می‌تواند انجام پذیرد. مطابق با تعریف دپارتمان خدمات سلامت آمریکا (HHS)، «آزمون کاربردپذیری یا Usability Testing به ارزیابی یک محصول یا سرویس می‌گویند که با انجام یک آزمایش روی نمایندگانی از کاربران صورت می‌گیرد. به طور معمول در طول انجام این آزمون، شرکت‌کنندگان سعی می‌کنند تا کارهایی را که به آنها واگذار شده به انجام برسانند و به صورت همزمان مشاهده‌گران فعالیت‌های آنها را تحت نظر می‌گیرند، به آنها گوش می‌دهند و یادداشت برمی‌دارند.»

روز جهانی کاربردپذیری:

روز جهانی کاربردپذیری هر سال در روز ۱۱ نوامبر برابر با ۱۹ آبان در جهان برگزار می‌گردد. در ایران نیز از سال ۱۳۸۹ توسط جمعی از علاقه‌مندان برگزار می‌گردد.

محمدعلی برزگری

فارغ التحصیل کارشناس مهندسی بهداشت حرفه ای از دانشگاه شهید بهشتی تهران و دانشجوی ارشد ارگونومی دانشگاه یزد

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا